بر پشت من از زمانه تو میاید

بر پشت من از زمانه تو میاید

وز من همه کار نانکو میاید

جان عزم رحیل کرد و گفتم بمرو

گفتا چکنم خانه فرو میاید

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود

نی نام زما و نی‌نشان خواهد بود

زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل

زین پس چو نباشیم همان خواهد بود

از آمدنم نبود گردون را سود

از آمدنم نبود گردون را سود

وز رفتن من جلال و جاهش نفزود

وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود

کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود