خاک و دوشنبه "از دست نوشته های خودمه "

بارون می باره خاک گل میشه.دنیا خیس میشه راه میرم توی جاده آخ که دیگه فرنگیس عشق تو داغونم کرد به کی بگم که چشمات تو غصه ..... آه.........غصه خیلی وقت غصه نخوردم دیشب تو فال قهوم یه نفر بود که من دوسش داشتم اما لیاقت دوست داشتن نداشت یعنی کی بود نمی دونم اخه هیشکی ارزش دوس داشتنو نداره ..........بارون نمی باره گل خاک شده راه نمیرم اخ که دیگه فرنگیس .................... امروزم مثل دیروز دوشنبه است .... یه زنم هست که همه حواسش به منه و ظاهرا خیلی دوسم داره حواسم پرت شد داشتم می گفتم دوشنبه تو فال قهوم یه نفرو دوست داشتم که لیاقت نداشت خیلی وقته کسایی رو که لیاقت ندارن دوست ندارم شایدم کسی رو که لیاقت نداره دوست دارم اما یادم نیست کیه؟ شایدم باید همه رو دوست داشته باشم که بتونم پیداش کنم بارون می باره خاک گل نیمشه اخ که دیگه فرنگیس عشق تو داغونم کرد ..........سیم 5 گیتارم دوشنبه پاره شد بدون اینکه نواختنشو یاد بگیرم..................حتی نفهمیدم اونی که تو فنجونم گیتار میزد و میخواست ناراحتم کنه کیه؟!؟!؟!؟همینطور چهار تا مهارتم چیه؟؟ بارون نمیباره خاک......اما این دفعه باد میاد همه چی رو با خودش میبره حتتی بارونو من می مونمو جاده .آخ........جالبه  فردام قراره دوشنبه باشه خیلی وقته که تعطیله وقتی مدرسه میرفتم خیلی کم پیش می اومد دوشنبه هام تعطیل باشه از بالا همه چیز کوچیک اما قشنگ شاید اونایی که کسی رو نمیبینن از بالا به همه چی نگاه میکنن دوستم میگه آدمها تا به هم احتیاج نداشته باشن همدیگرو دوس ندارن یعنی من چه احتیاجی به اون آدمی که که ته فنجون قهوه لیاقت دوست داشتنو نداره دارم؟ از این بالا نگاه میکنم یه نفر پایین نشسته سر خاک ازچشاش بارون می باره درست نمی بینمش اما شبیه همون زن که تو فنجون حواسش به من بود می خوام نگاش کنم اما باد همه چی رو برده........ حتما اون پایین الان دوشنبه است