اولین اعتراف
عاشقانه
اولین بار که بخواهم بگویم «
دوستت دارم » خیلی سخت است ...
تب می کنم عرق میکنم می لرزم ...
جان می دهم هزار بار
می میرم ...
و زنده می شوم دوباره پیش چشمهای تو
تا بگویم دوستت دارم
اولین بار که بخواهم بگویم « دوستت دارم » خیلی سخت است
اما آخرین بار آن از همیشه خیلی سخت تر است
و امروز می خواهم برای آخرین بار بگویم « دوستت دارم »
و بعد راهم را بگیرم و بروم ...
چون تازه فهمیده ام
تو هرگز دوستم نداشتی ...