1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 | بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشوددیده عقل مست تو چرخه چرخ پست توجان ز تو جوش میکند دل ز تو نوش میکندخمر من و خمار من باغ من و بهار منجاه و جلال من تویی ملکت و مال من توییگاه سوی وفا روی گاه سوی جفا رویدل بنهند برکنی توبه کنند بشکنیبی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدیگر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شومخواب مرا ببستهای نقش مرا بشستهایگر تو نباشی یار من گشت خراب کار منبی تو نه زندگی خوشم بیتو نه مردگی خوشمهر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد | | داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشودگوش طرب به دست تو بیتو به سر نمیشودعقل خروش میکند بیتو به سر نمیشودخواب من و قرار من بیتو به سر نمیشودآب زلال من تویی بیتو به سر نمیشودآن منی کجا روی بیتو به سر نمیشوداین همه خود تو میکنی بیتو به سر نمیشودباغ ارم سقر شدی بیتو به سر نمیشودور بروی عدم شوم بیتو به سر نمیشودوز همهام گسستهای بیتو به سر نمیشودمونس و غمگسار من بیتو به سر نمیشودسر ز غم تو چون کشم بیتو به سر نمیشودهم تو بگو به لطف خود بیتو به سر نمیشود |